کافه پیانو رمانی است نوشتهی فرهاد جعفری که جایزهی منتقدین روزنامهی اعتماد و تقدیر شدن در جشنوارهی ادبی اصفهان را در کارنامهی خود دارد. امّا حقیقتش را بخواهید به شخصه در این کتاب چیزی که شایستهی تقدیر باشد مشاهده نکردم جز چند نکته به حق که در میان ساختار درهمریختهی داستان گم بودند و از زبان شخصیت اوّل (از نظر من غیر متعادل) رمان بیان میشدند. به هر حال از سویی از وقتی که برای خواندن کتاب گذاشتم پشیمانم و از سوی دیگر از اینکه با ذائقهی فکری منتقدین روزنامهی اعتماد! آشنا شدم بسیار بسیار خرسندم!
جعفری در این رمان شخصیت اوّل کتابش را فردی انتخاب کرده آشفتهاحوال و با هوی و هوسهای عجیب و غریب (جداً شاید نتوان به طور کامل وی را وصف کرد!) که در شرف طلاق گرفتن از همسر مؤمنه امّا بهانهگیر خود قرار دارد، امّا در همین حین پای صفورا دختری اهلبازی، به زندگی او باز میشود و سعی میکند در این بازی از او سواری بگیرد! شخصیتی که خود در ابتدای داستان دخترانی مانند صفورا را لایق توجّه نمیداند! تن به بازی صفورا میدهد و زندگیش بیش از پیش در تلاطم قرار میگیرد. در قسمتهای انتهایی کتاب پریسیما همسر شخصیت اوّل رمان ، بالاخره پس از مدّتها پا به خانهی وی (که اکنون خود نویسنده است.) میگذارد لکن به علّت حساسیت زنانهی خود به وجود صفورا در رمان ناتمام کافهپیانو...! مورد شماتت او قرار میگیرد! پس از این اتّفاق جناب اوّل شخص از خانه بیرون میزند و برای اوّلین بار پا به خانهی مجردی صفورا مینهد و با صفورایی مواجه میشود که جامعهی اخلاقی ما توصیف آنرا نمیپسندد! (جمله کتاب) امّا در این ملاقات با صفورا به توافق میرسد و صفورا به خوبی و خوشی! از زندگی وی خارج میشود!
داستان در تلاطم مواردی چون اتّفاقاتی که برای مشتریان میافتد و مکالمه با آنها، رفتار پدر و دختری اوّلشخص با دختر کوچکش، بیان خاطرات وی با همسرش و حتی پاسخ گفتنش به ایمیلهای دوستان و برخی موراد دیگر و بر محور انتخاب بین پریسیما و صفورا قرار دارد. جعفری در این رمان با ذکر فراوان اسامی خاصی مانند نیکل کیدمن، برادپیت و بسیاری شخصیتهای دیگر و توصیف برخی شخصیتهای داستان توسط اوّلشخص به وسیلهی آنها سعی کرده بر رمان خود نمک بپاشد! که البتّه به نظر من در صورت انقلابی و ارزشی بودن مخاطب در این کار موفّق نبوده است.
به هر حال! از خواندن این کتاب لذّت چندانی نبردم و خصوصا شخصیت اوّل داستان (که اگر این متن را بخواند چند فحش آبدار نثار من خواهد کرد!) و رفتار و افکارش باعث شد برای مدّت کوتاهی هم که شده برایم آشفتگی فکری بوجود بیاید! امّا الآن که مشغول خواندن منِاو امیرخانی هستم تفاوت کتابتاکتاب برایم روشن میشود! با توجّه به این موارد و موضعگیریهای عجولانهی جعفری در حوادث پس از انتخابات تصمیم گرفتم هزینهای که برای خرید کتاب متقبّل شدهبودم را با هزینهی پس فرستادن کتاب از طریق پست با لذّتی وصف ناپذیر (که حتّی اولشخص نامتعادل داستان از رسیدن به آن عاجز است.) از جیب مبارک تصفیهکنم و کتاب را پس بفرستم که برود برای نشر چشمه !!!